از سوی دیگر مطالعات سیستماتیک خانوم ماریا برایسس درباره زنان سلطنتی و غیر سلطنتی دوره هخامنشیان داستان دیگری را برای ما بازگو میکند. کتاب برایساس چهره ای قدرتمند و تاثیر گذار از زنان هخامنشی ترسیم میکند( هر چند هنوز هم پایین تر از مردان). برایسس شدیدا درباره ایده حجاب و گوشه نشینی زنان دوره هخامنشی تردید میکند. برای اثبات این موضوع به مجسمه ها و تندیس های به جای مانده از زنان اشاره میکند. خانوم برایسس، به پلوتارک ( جهانگرد یونانی در دوره هخامنشی) اشاره میکند كه شاهد مسافرت یک زن از خاندان سلطنتی بوده است : " این زن در حقیقت استاتیرا همسراردشیر دوم بوده كه محبوبیت خاصی میان مردم داشته است از این روی كه هنگام سفربا کالسکه سلطنتی اجازه میداده مردم عادی او را ببینند." (برایسس، ۱۹۹۶، ص ۸۴) تصاویر زنان بر روی مهرها نیز مدرک دیگری دال بر زندگی در عرصه عمومی آنها ارائه میدهد. بر خلاف احمد، برایسس کالسکه های رو بسته را تعبیر به حجاب و پرده نشینی نکرده و معتقد هست كه به احتمال زیاد پرده های این کالسکه ها، زنان را از آفتاب داغ و گرد و غبارجاده ها حفظ میکرده اند. خانم احمد تنها با اشاره به کالسکه های روبسته متقاعد شده اند كه زنان هخامنشی عزلت نشین بوده اند! در حالیکه مدارک زیادی دال بر حضور زنان آن زمان وجود دارد، بیکر ( ۲۰۰۷) لیست بلند بالایی از مهرها، ظروف، تندیس ها ، و دیگر آثار هنری آن دوره ارائه میدهد كه نقش زنان بر روی انها مشاهده میشود.
منبع عکس : شبهای بی سحر
واقعیت دیگری كه معمولا توسط مورخین بی اهمیت تلقی میشود حضور و همراهی زنان از طبقه اشراف و سلطنتی در سپاه پارسیان بوده است: " داماسپیا همسر اردشیر اول، شاه را در یکی از نبردها همراهی میکرد. جسد او به همره جسد شاه در سال ۴۲۴ - ۴۲۵ پیش از میلاد به پرپولیس باز گردانده شد." (برایسس، ۱۹۹۶، ص۹۰) علاوه بر همراهی سپاه، زنان ایرانی قادر به مسافرت بدون حضور همسر بوده اند، و این در حالی بوده است كه یک زن بابلی بر اساس قانون حمورابی به شدت از ترک خانه بدون اجازه شوهرش نهی میشد.
هنگامی كه هرودوت از امپراطوری هخامنشیان دیدن کرد ، از حضور زنان ایرانی در جشن ها و میهمانیهای عمومی اظهار تعجب و انزجار کرد ( نشاط، ۲۰۰۵) زنان ایرانی در منابع یونانی به خاطر حضور و تاثیرشان در عرصه های عمومی بدنام هستند. در این منابع چهره زنان ایرانی، چهره ای قدرتمند، منفی، عاری از حیا و عاطفه، و خونخوار ترسیم شده است. به گفته برایسس " وابستگی شاه به نصایح زنان و یا سپردن تصمیم درباره مجازات ها به زنان ، برای یونانیان مفهومی خارجی و غیر قبل هضم بوده است " ( ص. ۱۰۵ ) و در حقیقت رویکرد منفی یونانیان به زنان ایرانی ناشی از این میشده است كه " یونانیان با تفاوت های متعددی میان دو فرهنگ ایرانی و یونانی مواجه شدند " ( ص. ۱۲۲ ) و بنا بر این شرکت زنان در سیاست را غیر معقول و به مثابه بی نظمی تلقی میکردند. همینجا باید تاکید کنم كه خانم برایسس علیرغم نقل این نکات روند شرکت زنان در قدرت را روندی تصاعدی نمیداند.
مطلب جالب دیگری كه درباره زنان هخامنشی پیدا کردم، و برای خودم بسیار عجیب و شگفت انگیز بود حضور زنان از هر دو طبقه اشراف و غیر اشراف در فعالیتهای اقتصادی و بازار کار آن دوره بوده است. سنگ نوشته هایی كه در تخت جمشید یافت شده اند گویای این حقیقت هستند. در این سنگ نوشته ها میبینیم كه زنان زیادی در ساخت تخت جمشید نقش داشته اند! برخی از انها بیشتر و برخی دیگر کمتر از مردان دستمزد میگرفته اند ( هالوک ، ۱۹۸۵ )در یکی از سنگ نوشته میخوانیم كه " ۲۲ زن و هفت مرد ۴۰ quart جو به عنوان دستمزد میگیرند، ۱۶ مرد quart ۳۵ جو ، ۵۵ زن ۳۰ تا، و تنها ۳ مرد و ۲۲ زن مقادیر استانداردی [ بیش از مقادیر ذکر شده ] دریافت میکنند. ما حدس میزنیم كه این گروه آخر، شامل پرسنل حرفه ای بوده است " ( ص. ۶۰۲ ) من اینجا دو نکته مهم میبینم : اول این كه در گروه آخر كه حرفه ای ها هستند تعداد زنان چند برابر مردان هست، دوم ؛ به نظر میرسد كه دستمزد بر اساس میزان حرفه ای بودن پرداخت میشده است نه جنسیت!
هالوک همچنین اشاره میکند به برخی از گروه هائی كه سر کارگر های زن داشته اند. البته دراین گروه ها تعداد کارگران زن بیشتر از مردان بوده است ( ص. ۶۰۱ ) به طور کلی، در یک دوره سی سال، زنان ۴۰ درصد از نیروی کار را تشکیل میدادند، نرخی كه حتی با استانداردهای جامعه امروز هم بالا به نظر میرسد ( نشاط ، ۲۰۰۵)
در آثار به جای مانده، همچنین ، نام زنی به چشم میخورد كه برای خود دارای نیروی کار و قدرت اقتصادی بالایی بوده است. اسم این زن ایرداباما بوده است ( برایسس، هالوک ). دامنه تجارت ایرداباما از شوش تا تخت جمشید را پوشش میداده است. ( برایسس، ص. ۱۴۱) با وجود این كه هویت این زن و عنوان اشرافی او نامشخص هست، بر اساس سنگ نوشته ها ، و تاکیدی كه بر روی نام وی شده است ، و همچنین وضیعت اقتصادی و مستقل او، میتوان نتیجه گرفت كه جایگاه برجسته ای در دربار هخامنشیان داشته است.
درباره شکل رایج ازدواج در زمان هخامنشیان ، و همچنین اندازه حرم های شاهان ، مطالب متناقض زیاد هست. هرودوت میگوید كه بسیاری از مردان اشراف تک همسر بوده اند. و برخی حتی عشق و وفاداری به همسرشان ابراز میکردند ( نشاط ، ۲۰۰۵) درباره اندازه حرم اردشیر ، برای مثال، خانم نزهت میگویند كه شک دارند این حرم، به بزرگی كه ادعا میشود بوده است ، زیرا بسیاری از اعضای مونث این حرم ، زنان خدمتکار بوده اند و بسیاری دیگر همسران پسران شاه . کوک (۱۹۸۵) معتقد است كه جانشینان داریوش و خشایار تک همسری را پیشه کرده بودند.
در خاتمه بخش هخامنشیان ، باید گفت كه نگاه کلی به وضیعت زنان اشراف و غیر اشراف در دوره هخامنشیان ما را متقاعد میسازد كه هنگام ادعا درباره پائین بودن وضیعت اجتماعی این زنان ( ادعای لیلا احمد) کمی محتاط باشیم. سطور بالا نشان داد این زنان فقط ماشین های سکس و تولید بچه نبوده اند، بلکه در اقتصاد ، سیاست و عرصه های عمومی حضور داشته اند. این مطالب به این معنی نیست كه زنان ایرانی آن عصر تحت فرهنگ مسلط مرد سالاری نبوده اند، بلکه تنها تحقیق کوچکی در رد ادعای احمد هست كه میگوید اعراب و اسلام, زن ستیزی را از پارسیان آموخته اند و در این ادعا تا جایی پیش میرود كه میگوید در دین زرتشت زن موجودی بوده بین شی و انسان !
اگر درس ها بهم مجال بدند به زودی بخش ساسانیان را اضافه میکنم.