مورخان معاصر، اصرار عجیبی در پذیرفتن قضاوت های مورخان کلاسیک یونانی درباره زندگی ایرانیان باستان دارند، به خصوص وقتی نوبت به مسائل زنان در ایران هخامنشی میرسد ( نشاط، ۲۰۰۵ ) خانم لیلا احمد هم در کتاب زن و جنسیت در اسلام از این امر مستثنا نیست. احمد با اشاره به اپنهایم ، با نگاهی کاملا غیر منتقدانه میپذیرد كه جایگاه عمومی زنان بین النهرین پس از حمله کوروش دچار تنزل شد. احمد معدود مثال هائی آورده و سپس این مثالها را به کل جامعه ایران آن زمان تعمیم میدهد.
از سوی دیگر مطالعات سیستماتیک خانوم ماریا برایسس درباره زنان سلطنتی و غیر سلطنتی دوره هخامنشیان داستان دیگری را برای ما بازگو میکند. کتاب برایساس چهره ای قدرتمند و تاثیر گذار از زنان هخامنشی ترسیم میکند( هر چند هنوز هم پایین تر از مردان). برایسس شدیدا درباره ایده حجاب و گوشه نشینی زنان دوره هخامنشی تردید میکند. برای اثبات این موضوع به مجسمه ها و تندیس های به جای مانده از زنان اشاره میکند. خانوم برایسس، به پلوتارک ( جهانگرد یونانی در دوره هخامنشی) اشاره میکند كه شاهد مسافرت یک زن از خاندان سلطنتی بوده است : " این زن در حقیقت استاتیرا همسراردشیر دوم بوده كه محبوبیت خاصی میان مردم داشته است از این روی كه هنگام سفربا کالسکه سلطنتی اجازه میداده مردم عادی او را ببینند." (برایسس، ۱۹۹۶، ص ۸۴) تصاویر زنان بر روی مهرها نیز مدرک دیگری دال بر زندگی در عرصه عمومی آنها ارائه میدهد. بر خلاف احمد، برایسس کالسکه های رو بسته را تعبیر به حجاب و پرده نشینی نکرده و معتقد هست كه به احتمال زیاد پرده های این کالسکه ها، زنان را از آفتاب داغ و گرد و غبارجاده ها حفظ میکرده اند. خانم احمد تنها با اشاره به کالسکه های روبسته متقاعد شده اند كه زنان هخامنشی عزلت نشین بوده اند! در حالیکه مدارک زیادی دال بر حضور زنان آن زمان وجود دارد، بیکر ( ۲۰۰۷) لیست بلند بالایی از مهرها، ظروف، تندیس ها ، و دیگر آثار هنری آن دوره ارائه میدهد كه نقش زنان بر روی انها مشاهده میشود.
منبع عکس : شبهای بی سحر
واقعیت دیگری كه معمولا توسط مورخین بی اهمیت تلقی میشود حضور و همراهی زنان از طبقه اشراف و سلطنتی در سپاه پارسیان بوده است: " داماسپیا همسر اردشیر اول، شاه را در یکی از نبردها همراهی میکرد. جسد او به همره جسد شاه در سال ۴۲۴ - ۴۲۵ پیش از میلاد به پرپولیس باز گردانده شد." (برایسس، ۱۹۹۶، ص۹۰) علاوه بر همراهی سپاه، زنان ایرانی قادر به مسافرت بدون حضور همسر بوده اند، و این در حالی بوده است كه یک زن بابلی بر اساس قانون حمورابی به شدت از ترک خانه بدون اجازه شوهرش نهی میشد.
هنگامی كه هرودوت از امپراطوری هخامنشیان دیدن کرد ، از حضور زنان ایرانی در جشن ها و میهمانیهای عمومی اظهار تعجب و انزجار کرد ( نشاط، ۲۰۰۵) زنان ایرانی در منابع یونانی به خاطر حضور و تاثیرشان در عرصه های عمومی بدنام هستند. در این منابع چهره زنان ایرانی، چهره ای قدرتمند، منفی، عاری از حیا و عاطفه، و خونخوار ترسیم شده است. به گفته برایسس " وابستگی شاه به نصایح زنان و یا سپردن تصمیم درباره مجازات ها به زنان ، برای یونانیان مفهومی خارجی و غیر قبل هضم بوده است " ( ص. ۱۰۵ ) و در حقیقت رویکرد منفی یونانیان به زنان ایرانی ناشی از این میشده است كه " یونانیان با تفاوت های متعددی میان دو فرهنگ ایرانی و یونانی مواجه شدند " ( ص. ۱۲۲ ) و بنا بر این شرکت زنان در سیاست را غیر معقول و به مثابه بی نظمی تلقی میکردند. همینجا باید تاکید کنم كه خانم برایسس علیرغم نقل این نکات روند شرکت زنان در قدرت را روندی تصاعدی نمیداند.
مطلب جالب دیگری كه درباره زنان هخامنشی پیدا کردم، و برای خودم بسیار عجیب و شگفت انگیز بود حضور زنان از هر دو طبقه اشراف و غیر اشراف در فعالیتهای اقتصادی و بازار کار آن دوره بوده است. سنگ نوشته هایی كه در تخت جمشید یافت شده اند گویای این حقیقت هستند. در این سنگ نوشته ها میبینیم كه زنان زیادی در ساخت تخت جمشید نقش داشته اند! برخی از انها بیشتر و برخی دیگر کمتر از مردان دستمزد میگرفته اند ( هالوک ، ۱۹۸۵ )در یکی از سنگ نوشته میخوانیم كه " ۲۲ زن و هفت مرد ۴۰ quart جو به عنوان دستمزد میگیرند، ۱۶ مرد quart ۳۵ جو ، ۵۵ زن ۳۰ تا، و تنها ۳ مرد و ۲۲ زن مقادیر استانداردی [ بیش از مقادیر ذکر شده ] دریافت میکنند. ما حدس میزنیم كه این گروه آخر، شامل پرسنل حرفه ای بوده است " ( ص. ۶۰۲ ) من اینجا دو نکته مهم میبینم : اول این كه در گروه آخر كه حرفه ای ها هستند تعداد زنان چند برابر مردان هست، دوم ؛ به نظر میرسد كه دستمزد بر اساس میزان حرفه ای بودن پرداخت میشده است نه جنسیت!
هالوک همچنین اشاره میکند به برخی از گروه هائی كه سر کارگر های زن داشته اند. البته دراین گروه ها تعداد کارگران زن بیشتر از مردان بوده است ( ص. ۶۰۱ ) به طور کلی، در یک دوره سی سال، زنان ۴۰ درصد از نیروی کار را تشکیل میدادند، نرخی كه حتی با استانداردهای جامعه امروز هم بالا به نظر میرسد ( نشاط ، ۲۰۰۵)
در آثار به جای مانده، همچنین ، نام زنی به چشم میخورد كه برای خود دارای نیروی کار و قدرت اقتصادی بالایی بوده است. اسم این زن ایرداباما بوده است ( برایسس، هالوک ). دامنه تجارت ایرداباما از شوش تا تخت جمشید را پوشش میداده است. ( برایسس، ص. ۱۴۱) با وجود این كه هویت این زن و عنوان اشرافی او نامشخص هست، بر اساس سنگ نوشته ها ، و تاکیدی كه بر روی نام وی شده است ، و همچنین وضیعت اقتصادی و مستقل او، میتوان نتیجه گرفت كه جایگاه برجسته ای در دربار هخامنشیان داشته است.
درباره شکل رایج ازدواج در زمان هخامنشیان ، و همچنین اندازه حرم های شاهان ، مطالب متناقض زیاد هست. هرودوت میگوید كه بسیاری از مردان اشراف تک همسر بوده اند. و برخی حتی عشق و وفاداری به همسرشان ابراز میکردند ( نشاط ، ۲۰۰۵) درباره اندازه حرم اردشیر ، برای مثال، خانم نزهت میگویند كه شک دارند این حرم، به بزرگی كه ادعا میشود بوده است ، زیرا بسیاری از اعضای مونث این حرم ، زنان خدمتکار بوده اند و بسیاری دیگر همسران پسران شاه . کوک (۱۹۸۵) معتقد است كه جانشینان داریوش و خشایار تک همسری را پیشه کرده بودند.
در خاتمه بخش هخامنشیان ، باید گفت كه نگاه کلی به وضیعت زنان اشراف و غیر اشراف در دوره هخامنشیان ما را متقاعد میسازد كه هنگام ادعا درباره پائین بودن وضیعت اجتماعی این زنان ( ادعای لیلا احمد) کمی محتاط باشیم. سطور بالا نشان داد این زنان فقط ماشین های سکس و تولید بچه نبوده اند، بلکه در اقتصاد ، سیاست و عرصه های عمومی حضور داشته اند. این مطالب به این معنی نیست كه زنان ایرانی آن عصر تحت فرهنگ مسلط مرد سالاری نبوده اند، بلکه تنها تحقیق کوچکی در رد ادعای احمد هست كه میگوید اعراب و اسلام, زن ستیزی را از پارسیان آموخته اند و در این ادعا تا جایی پیش میرود كه میگوید در دین زرتشت زن موجودی بوده بین شی و انسان !
اگر درس ها بهم مجال بدند به زودی بخش ساسانیان را اضافه میکنم.
از سوی دیگر مطالعات سیستماتیک خانوم ماریا برایسس درباره زنان سلطنتی و غیر سلطنتی دوره هخامنشیان داستان دیگری را برای ما بازگو میکند. کتاب برایساس چهره ای قدرتمند و تاثیر گذار از زنان هخامنشی ترسیم میکند( هر چند هنوز هم پایین تر از مردان). برایسس شدیدا درباره ایده حجاب و گوشه نشینی زنان دوره هخامنشی تردید میکند. برای اثبات این موضوع به مجسمه ها و تندیس های به جای مانده از زنان اشاره میکند. خانوم برایسس، به پلوتارک ( جهانگرد یونانی در دوره هخامنشی) اشاره میکند كه شاهد مسافرت یک زن از خاندان سلطنتی بوده است : " این زن در حقیقت استاتیرا همسراردشیر دوم بوده كه محبوبیت خاصی میان مردم داشته است از این روی كه هنگام سفربا کالسکه سلطنتی اجازه میداده مردم عادی او را ببینند." (برایسس، ۱۹۹۶، ص ۸۴) تصاویر زنان بر روی مهرها نیز مدرک دیگری دال بر زندگی در عرصه عمومی آنها ارائه میدهد. بر خلاف احمد، برایسس کالسکه های رو بسته را تعبیر به حجاب و پرده نشینی نکرده و معتقد هست كه به احتمال زیاد پرده های این کالسکه ها، زنان را از آفتاب داغ و گرد و غبارجاده ها حفظ میکرده اند. خانم احمد تنها با اشاره به کالسکه های روبسته متقاعد شده اند كه زنان هخامنشی عزلت نشین بوده اند! در حالیکه مدارک زیادی دال بر حضور زنان آن زمان وجود دارد، بیکر ( ۲۰۰۷) لیست بلند بالایی از مهرها، ظروف، تندیس ها ، و دیگر آثار هنری آن دوره ارائه میدهد كه نقش زنان بر روی انها مشاهده میشود.
منبع عکس : شبهای بی سحر
واقعیت دیگری كه معمولا توسط مورخین بی اهمیت تلقی میشود حضور و همراهی زنان از طبقه اشراف و سلطنتی در سپاه پارسیان بوده است: " داماسپیا همسر اردشیر اول، شاه را در یکی از نبردها همراهی میکرد. جسد او به همره جسد شاه در سال ۴۲۴ - ۴۲۵ پیش از میلاد به پرپولیس باز گردانده شد." (برایسس، ۱۹۹۶، ص۹۰) علاوه بر همراهی سپاه، زنان ایرانی قادر به مسافرت بدون حضور همسر بوده اند، و این در حالی بوده است كه یک زن بابلی بر اساس قانون حمورابی به شدت از ترک خانه بدون اجازه شوهرش نهی میشد.
هنگامی كه هرودوت از امپراطوری هخامنشیان دیدن کرد ، از حضور زنان ایرانی در جشن ها و میهمانیهای عمومی اظهار تعجب و انزجار کرد ( نشاط، ۲۰۰۵) زنان ایرانی در منابع یونانی به خاطر حضور و تاثیرشان در عرصه های عمومی بدنام هستند. در این منابع چهره زنان ایرانی، چهره ای قدرتمند، منفی، عاری از حیا و عاطفه، و خونخوار ترسیم شده است. به گفته برایسس " وابستگی شاه به نصایح زنان و یا سپردن تصمیم درباره مجازات ها به زنان ، برای یونانیان مفهومی خارجی و غیر قبل هضم بوده است " ( ص. ۱۰۵ ) و در حقیقت رویکرد منفی یونانیان به زنان ایرانی ناشی از این میشده است كه " یونانیان با تفاوت های متعددی میان دو فرهنگ ایرانی و یونانی مواجه شدند " ( ص. ۱۲۲ ) و بنا بر این شرکت زنان در سیاست را غیر معقول و به مثابه بی نظمی تلقی میکردند. همینجا باید تاکید کنم كه خانم برایسس علیرغم نقل این نکات روند شرکت زنان در قدرت را روندی تصاعدی نمیداند.
مطلب جالب دیگری كه درباره زنان هخامنشی پیدا کردم، و برای خودم بسیار عجیب و شگفت انگیز بود حضور زنان از هر دو طبقه اشراف و غیر اشراف در فعالیتهای اقتصادی و بازار کار آن دوره بوده است. سنگ نوشته هایی كه در تخت جمشید یافت شده اند گویای این حقیقت هستند. در این سنگ نوشته ها میبینیم كه زنان زیادی در ساخت تخت جمشید نقش داشته اند! برخی از انها بیشتر و برخی دیگر کمتر از مردان دستمزد میگرفته اند ( هالوک ، ۱۹۸۵ )در یکی از سنگ نوشته میخوانیم كه " ۲۲ زن و هفت مرد ۴۰ quart جو به عنوان دستمزد میگیرند، ۱۶ مرد quart ۳۵ جو ، ۵۵ زن ۳۰ تا، و تنها ۳ مرد و ۲۲ زن مقادیر استانداردی [ بیش از مقادیر ذکر شده ] دریافت میکنند. ما حدس میزنیم كه این گروه آخر، شامل پرسنل حرفه ای بوده است " ( ص. ۶۰۲ ) من اینجا دو نکته مهم میبینم : اول این كه در گروه آخر كه حرفه ای ها هستند تعداد زنان چند برابر مردان هست، دوم ؛ به نظر میرسد كه دستمزد بر اساس میزان حرفه ای بودن پرداخت میشده است نه جنسیت!
هالوک همچنین اشاره میکند به برخی از گروه هائی كه سر کارگر های زن داشته اند. البته دراین گروه ها تعداد کارگران زن بیشتر از مردان بوده است ( ص. ۶۰۱ ) به طور کلی، در یک دوره سی سال، زنان ۴۰ درصد از نیروی کار را تشکیل میدادند، نرخی كه حتی با استانداردهای جامعه امروز هم بالا به نظر میرسد ( نشاط ، ۲۰۰۵)
در آثار به جای مانده، همچنین ، نام زنی به چشم میخورد كه برای خود دارای نیروی کار و قدرت اقتصادی بالایی بوده است. اسم این زن ایرداباما بوده است ( برایسس، هالوک ). دامنه تجارت ایرداباما از شوش تا تخت جمشید را پوشش میداده است. ( برایسس، ص. ۱۴۱) با وجود این كه هویت این زن و عنوان اشرافی او نامشخص هست، بر اساس سنگ نوشته ها ، و تاکیدی كه بر روی نام وی شده است ، و همچنین وضیعت اقتصادی و مستقل او، میتوان نتیجه گرفت كه جایگاه برجسته ای در دربار هخامنشیان داشته است.
درباره شکل رایج ازدواج در زمان هخامنشیان ، و همچنین اندازه حرم های شاهان ، مطالب متناقض زیاد هست. هرودوت میگوید كه بسیاری از مردان اشراف تک همسر بوده اند. و برخی حتی عشق و وفاداری به همسرشان ابراز میکردند ( نشاط ، ۲۰۰۵) درباره اندازه حرم اردشیر ، برای مثال، خانم نزهت میگویند كه شک دارند این حرم، به بزرگی كه ادعا میشود بوده است ، زیرا بسیاری از اعضای مونث این حرم ، زنان خدمتکار بوده اند و بسیاری دیگر همسران پسران شاه . کوک (۱۹۸۵) معتقد است كه جانشینان داریوش و خشایار تک همسری را پیشه کرده بودند.
در خاتمه بخش هخامنشیان ، باید گفت كه نگاه کلی به وضیعت زنان اشراف و غیر اشراف در دوره هخامنشیان ما را متقاعد میسازد كه هنگام ادعا درباره پائین بودن وضیعت اجتماعی این زنان ( ادعای لیلا احمد) کمی محتاط باشیم. سطور بالا نشان داد این زنان فقط ماشین های سکس و تولید بچه نبوده اند، بلکه در اقتصاد ، سیاست و عرصه های عمومی حضور داشته اند. این مطالب به این معنی نیست كه زنان ایرانی آن عصر تحت فرهنگ مسلط مرد سالاری نبوده اند، بلکه تنها تحقیق کوچکی در رد ادعای احمد هست كه میگوید اعراب و اسلام, زن ستیزی را از پارسیان آموخته اند و در این ادعا تا جایی پیش میرود كه میگوید در دین زرتشت زن موجودی بوده بین شی و انسان !
اگر درس ها بهم مجال بدند به زودی بخش ساسانیان را اضافه میکنم.
Ahmed, L (1998), Women and Gender in Islam, Historical Roots of a Modern Debate, Yale University Press
BAKKER, J. (2007), the Lady and the Lotus: The Representations of women in Ahaemenid Empire, Iranica Antiqua, Vol. 42, p207-220
Broisus, M (1996), Women in Ancient Persia, 559-331 BC, Clarendon Press
Cook, M. (1985), The Rise of the Achaemenids and Establishment of Their Empire , in The Cambridge History of Iran , Ed by Gershevith, I. , Cambridge University Press, volume 2, p. 200-291
Hallock R.T. (1985), The Evidence of the Persepolis Tablets, in The Cambridge History of Iran , Ed by Gershevith, I. , Cambridge University Press, volume 2, p. 588-609
Nashat, G., (2003),Women in Pre-Islamic and Early Islamic Iran, in Women in Iran, From the Rise of Islam to 1800, Ed by Nashat, G, Beck , L. University of Illinois Press.
۱۶ نظر:
خیلی جالب بود. یعنی یه سری از مورخین دقیقا عقاید مخالف با لیلا احمد دارن؟ اونوقت این نظریه که گسترش حجاب و پرده نشین کردن زن ها به وسیله ایرانی ها گسترش داده شده کلا نقض می شه یا اینکه باید منتظر قسمت ساسانیان باشیم؟
مرسی که همه مطالب رو با ذکر دقیق منبع بیان می کنی، کاریه که کمتر وبلاگ نویسی انجام می ده.
مرسی، بعد از ساسانیان احتمالا یک قسمت دیگه اضافه میکنم و میگم كه چرا با احمد موافق نیستم. به نظر من تحقیق احمد از بیطرفی آکادمیک فاصله میگیره ! در باره منابع هم، خیلی زحمت کشیدم تا استدلال هام رو از منابع معتبر پیدا کنم ( مثل مجموعه کمبریج ) چون احمد خودش استاد هاروارد هست. پدر سالاری در کل دنیای باستان سنت مسلط بوده، اسلام در حین این كه از ایران تاثیر گرفته از فرهنگ یهودیت و دین ابراهیم بسیار بسیار بیشتر متاثر شده. اگر این کتاب رو نخوندی حتما بخون، تو کتاب, زنان ایران باستان توسری خور و منفعل و زنان عرب و مصر شجاع ، آزاد، بی قید و بند، و ..... معرفی شدند. قانون زمان ساسانیان به نفع زنان نوشته نشده، ولی واقعیت زندگی زنان رو در قانون نمیشه پیدا کرد، احمد تو کتاب درباره زنان عرب از زنان حقیقی مثل عایشه و خدیجه و هند نام میبره ، اما وقتی به ایران میرسه کلی گویی میکنه، در واقعه دو قیاس مع الفارق میکنه. من سعی کردم تا جایی كه میتونم رد پای زنان حقیقی رو دنبال کنم !
خواندن این مطلب یکربع شاید طول کشید.
اما فکر کردن به خط خط نوشتهها و تصور جامعه آن روز ایران نسبت به جوامع آن روزگار و ایران امروز و جوامع امروز.
اصلا سیاسی نیستم.از سیاست سر در نمیارم.علاقهای به سیاست ندارم.برداشت اشتباه نشه.
چقدر میفهمیدند مردم آن روزگار. بعد از دو هزار سال شاید قابل درک نباشه. شاید یک استاد سنگ تراش ،شاگرد سنگ تراش ،طراح مجسم ،معمار ،تاجر ،نقاش ،فیلسوف ،زن!
در سایت بالاترین این بلاگ رو دیدم، یه دوستی نظر داده بودن،که "ما در زبانمون هم مذکر و مونث نداریم و این از نقاط قوت فرهنگ ایرانی است . "
عجیب بود!
مرسی
خانم افشین بادرود
بسیار از شما سپاسگذارم که این مطلب ارزشمند را نگاشته اید ، من بسیار استفاده کردم . وبلاگی دارم که با اجازه نوشتار شما را در آنجا میگذارم.
پاینده و موفق باشید
ببخشید من آدرس وبلاگ را اشتباه نوشتم
مطلب شما را در این وبلاگ گذاشته ام
http://iran-jawid-amjad.blogspot.com/
خانم افشین موفق باشید..خیلی جالب بود..
www.ardal.blogfa.com
همجنان که یکی از دوستان اشاره کرده است زبان پارسی در بین زبانهایی که من با آنها آشنایی دارم تنها زبانی است که تفاوتی بین زن و مرد قایل نمی شود. این نکته از روی تصادف و یا ساده انگاری نبوده است چراکه همین زبان بین اشیا و انسان تمایز قایل است. به نظر من این خود دلیل محکمی است که در ایران باستان زنان از جایگاه ستبری برخوردار بوده اند.
درست میگین رضاعزیز ، من حدس میزنم كه فارسی كه ما امروز صحبت میکنیم بیشتر به فارسی دوره ساسانیان نزدیک باشه، به نظرم میاد كه جایی خوندم در زبان اوستا، از دو ضمیر مختلف برای زن و مرد استفاده میشده، البته باز هم میگم مطمئن نیستم، در این مورد باید کسی كه در زبانهای باستانی تخصصداره نظر بده !
اول سلام به همه.
چند کامنت بالاتر، به اسم ناشناس نوشتم : خندان این مطلب یکربع... ،
اول تشکر میکنم از رضا عزیز، اون مطلب را از نظرات سایت بالاترین کپی کردم. اطلاعات تاریخی من خیلی کمه.اگه اجازه بدین سئوالاتی از دوستان که در این لینک فعالیت دارن داشته باشم. همیشه این سوال رو داشتم که چطور امکان داشته امپراطوری با اون عظمت به دست اقوام وحشی بیابان نشین نابود شدن و شکست خوردن و سرزمینشون رو از دست دادن؟ اقوامی که از فیلها و صدای طبل سپاه ایران میترسیدند و فرار میکردند.
سوال بعدی اینه که چرا در کشورگشایی و سرکوب مخالفان و متجاوزان،هیچوقت سرزمین اعراب به دست ایرانیان نیفتاد؟باز هم میگم ،اطلاعات تاریخی من خیلی کم هست،اگر اشتباهی دارم ببخشید.
در جواب فراز عزیز
البته نظرم کاملا غیر کارشناسانه هست.
در مورد سوال اول فکر می کنم که باید تحقیق کنیم ببینیم که آیا در زمان حمله اعراب به ایران هم همون سپاه قوی و چند ملیتی که مثلا در زمان خشایار شاه وجود داشته، به مقابله با اعراب پرداخته و شکست خورده یا اینکه در اون زمان ارتش منسجم و قوی نبوده و طبیعتا از سپاه عرب شکست خورده.
در مورد سوال دوم فکر می کنم سرزمین اعراب یا همون عربستان امروزه و یا حتی جنوب خلیج فارس جذابیتی برای ایران نداشته. اگر دقت کنی می بینی که ایران در کشور گشایی ها عمدتا از غرب و شرق گسترده می شه نه از شمال و جنوب که فکر می کنم به خاطر ثروتمند بودن کشورهای شرق و غرب بوده. یعنی شاهان ایران ترجیح می دادند که هند رو فتح کنند تا اینکه به صحراهای عربستان پیشروی کنن.
دختر آفتاب درست میگه فراز عزیز . در کشور گشایی ها انگیزه اقتصادی بسیار فاکتور مهمی بود. میزان حاصلخیزی خاک و دسترسی به رود خانه هم از دیگر عوامل مهم برای حمله بوده، برای همین عراق همیشه قسمتی از امپراطوری پرسیا رو تشکیل میداده.
اینکه چرا اعراب تونستند ایران رو شکست بدند، به نظر من ساسانیان از لحاظ ایدولوژیکی با ایران کاری کردند شبیه به همین کار جمهوری اسلامی، نظام طبقاتی كه به وجود آورده بودند عرصه رو به بسیاری از مردم تنگ کرده بود، ساسانیان نظام طبقاتی خودشون رو با ایدیولوژی زرتشتی مشروعیت میبخشیدند . اعراب بر خلاف مغول ها فقط با اسلحه نیامدند ، بلکه با خودشون ایدولوژی آوردند كه تعبیض و تفکیک طبقاتی راو رد میکرد، البته این حرف به این معنی نیست، كه ایرانیان با آغوش باز اسلام رو پذیرفتند ( ادعای رایج جمهوری اسلامی )
باز هم هزیان گویی؟خسته نمیشوید از این همه چرت و پرت گویی و جعل در تاریخ؟
مرسی دوستان ،همینطوره که گفتین،
راستش اول فکر کردم که خیلی عقبم از نظر بلوغ فکری نسبت به ایرانیهای قبل اسلام،ولی خوب انگار اون بلوغ فکری متعلق به در هخامنشیان بود ،شاید مثل یک عصر طلایی،که گذشت. دیگهام تکرار نشد و روز به روز بدتر شد.
@ ناشناس
من که خسته نیستم ،اگه حوصله داری سوالام زیاد دارم ،فقط اگه قد حرفی که زدی شده باشی!
http://fardayeaftabi.blogspot.com/2009/12/blog-post.html
بادرود به شما من بعنوان يك سرباز( كه خودمو سرباز كوروش بزرگ ميدونم نه حكومت ولايت اسلام كثيف )از شما سپاسگزاري ميكنم كه تو اين روزگار دروغ و خيانت كه يه مشت عرب زاده غير ايراني كثيف بي وطن سعي دارن ايران باستان با شكوه قبل ازپيدايش اسلام كثيف رو بد جلوه بدند داريد تو دهنشون ميزنيد .من ميخوام در جواب اون ...هايي كه ادعا دارن عرباي كثيف كه به ايرانمان تجاوز كردند زن ستيزي رو از اجداد پاك ماايرانيان ياد گرفتند بگم تو قران محمدهوس باز شما ست كه ميگه اگر زنها از مردان وشوهرانشان حرف شنوي نداشتند بزنيدشان تو دين كثيف شماست كه حق زن نصف مرد تو قانون دين لجن دروغين شماست كه بخش مادینهی هستی (زن در جوامع اسلامی) به «موجوی ناقصالخلقه»، «ناقصالعقل» و «ضعیفه» تقلیل یافته است. زن در بهترین حالت، نیمیاز حقوقی را داراست که مردها دارند. «زنان شما، کِشتزارِ شمایند، پس برای کِشت بدانها نزدیک شوید! سورهی البقره. آیه ۲۲۲» «لیکن مردان را بر زنان افزونی و برتری خواهد بود. البقره. آیه ۲۲۷» گواهی دادن زنها، و سهمِ ارثشان نیمبرابر رای، و سهمِ ارثِ مردان است. حق مردان است که زنان را گلهوار با عناوینی همچون تعدد زوجات و صیغهی اسلامی به حرمسراهای کوچک و بزرگ خود ببرند. اسلام، زنستیز است. اما اگر زنان بخواهند به حقوق اجتماعی و طبیعی خود دست یابند؛ «اسلام ستیز» بهشمار میآیند.پس اي اسلاميون ايران ستيز عرب پرست بدونيد كه بادروغگويي نميتوانيد اجداد پاك من ايراني رو خراب كنيد .راستي مرگ بر اصل ولايت فقيه و درود بر ضد ولايت فقيه كه شعار ملت ستميده ووطن اشغال شده است كه ميدونيد معنيش چيه :يعني مادين زوري اسلام كثافت رو نميخواهيم ما جهوري ايراني ميخواهيم يعني ما بيدار شده ايم و شما هر چي تو كتابهاي بچه هاي بي گناه ما ايرانيان از اجداد عرب وحشيتون امام پيغمبر و فرستاده خدا بسازيد ما بيشتر از كوروش بزرگ و داريوش بزرگ و زرتشت پاك و بابك خرمدين براشون تعريف ميكنيم وبه زودي سرزمين اهوراييمان ايران عزيز اين يادگار بزرگ مردان وبزرگ زناني چونملكه مانداناو بانو اتوسا و...و كوروشها و خشايار هاست رو از چنگال شما اعراب و انگل 1400 ساله اسلام كثافت نجات ميدهيم .هر ایرانی آزادیخواه، متمدن، روشناندیش و ایراندوست باید با هرابزاری که دارد با اسلام در میهن متصرف شدهاش بستیزد. این «ستیز»، در واقع دفاعی است دربرابر ستیزهجوئیِ بیگانگانِ لانه کرده در ایران. ایران و ایرانی زمانی از «یوغ اسارت» اسلام رها میشوند که عمامهی روحانیون را به لگن کودکان ایرانی تبدیل کنند.با سپاس (سرباز دژبان ارتش جمهوري ايراني كوروش بزرگ (عقاب شرق)).بدرود.
ارسال یک نظر